ساعت ۱۱ و ۱۵ دقیقه است یعنی فقط چند ساعت مونده تا سال ۹۱ تموم بشه اومدم سریع یه سری از خاطراتمو بنویسم که هیچ وقت یادم نره :) از اول سال شروع می کنیم دقیقا از ۱۵ فروردین که با تو آشنا شدم یعنی آشنا که بودیم برای اولین بار همدیگرو دیدیم و داستان قشنگمون شروع شد :)

دانشگاه قبول شدم.

ازدواج کردم

محل کارم منتقل شد به شهرک صنعتی اشتهارد

خلاصه که به نظرم سال خوبی بود هرچند که امسال بعضی ها رو هم از دست دادم مثل مادر بزرگ خوبم که الان واقعا جای خالیش رو میشه احساس میشه الان ک داریم نزدیک سال تحویل میشیم امیدوارم بازم مثل همیشه برامون دعا کنه :)